در وصل هم زعشق تو جانا در آتشم عاشق نگشتهای که ببینی چه میکشم
با عقل آب عشق به یک جو نمیرود بیچاره من که ساخته از آب و آتشم
باور مکن که طعنة توفان روزگار جز در هوای زلف تو دارد مشوشم